امین محمدامین محمد، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

شازده کوچولو

کارای شازده کوچولو

1390/11/2 14:27
1,329 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان

میخوام از کارایی که این روزا میکنی برات بنویسم. هر روز شیرین تر و شیرین تر میشی وحسابی دل همه رو آب میکنی . من که دیگه مرده تم...

اول اینکه همچنان از خواب فراری هستی و نمیذاری اصلا خواب تو چشمای نازت لونه کنه...

حسابی دست وپا میزنی و کلی وول میخوری.چند روز پیش که مادرجون اینجا بود برای بارسوم جغجغه تو گرفتی توی دستت و تکون دادی. هر روز علاقه ات به اسباب بازیهات و بازی کردن بیشتر میشه.

با عروسک آویزای تختت حسابی سرگرم میشی و میخوای بگیریشون .وقتی هم مامان با اون دلقک و خرس مهربونت برات نمایش میده کلی میخندی....

همه میگن مامانی شدی آخه دائم منو با چشمات دنبال میکنی حتی وقتی تو بغل بقیه هستی. وقتی هم مامان بهت میگه بیا بغلم برام دست و پا میزنی و اگه دیر بغلت کنم اشکت درمیاد.

بابایی برات یه پستونک جدید خریده...شما پستونک قبلیت و اصلا نمیخوردی اما این یکی و حتی موقع خواب هم از دهنت درنمیاری و دستت و میذاری روش...نمیدونم چرا ؟نکنه چون صورتی و دخترونه اس خوشت میاد قندبلا...

عاشق ماساژی ...وقتی بابایی ماساژت میده کش و قوس حسابی به خودت میدی و از خودت یه پرانتز کامل میسازی...

یه چیز جالب اینکه انگار از بابایی خیلی حساب میبری آخه اون شب که تو داشتی حسابی لجبازی میکردی و دیگه با پاها و مشتای کوچولوت بابارو میزدی وقتی بابا محکم اسم تورو صداکرد تو درلحظه ساکت شدی ... خیلی صحنه خنده داری بود مامان...بعد اومدی بغل مامان و آروم خوابیدی...

وقتی بابا از سرکار میاد تو حسابی بهش میخندی تا خودتو نندازی توبغلش آروم نمیگیری عزیزم

توی هفت هفتگی وقتی تورو آوردیم سرمیزشام اونقدر خودتو عقب جلو کردی و دست و پازدی که نگو ...چشماتوگرد کرده بودی چشم از میزبرنمیداشتی..آخه همه ظرفا به رنگ زرد و سورمه ای بود وحسابی نظرتورو جلب کرده بود.

موهات یک سانت دراومده و ابروهات پررنگ تر و پرپشت تر و به رنگ قهوه ای شده ... هر روز بانمکتر میشی و من و بابایی رو دیوونه تر میکنی...

همش عاشق اینی که راهت ببرم ...صورتتم حتما به سمت بیرون باشه که همه جا رو خوب ببینی ارتفاعت کم میشه نق نقت شروع میشه...

انگاری دیگه شیر مامان و بیشتر دوست داری آخه دیگه خیلی با شیر خشکت کاری نداری و براش گریه نمیکنی...

و در آخر هزاران بار شکر که سالم و سرحال و شادابی...ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مریمی
10 بهمن 90 16:51
ماشالا به جونش