امین محمدامین محمد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

شازده کوچولو

یاد آن خلوت شبانه ...

1391/5/20 12:31
1,219 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم

سال پیش در چنین شبهای عزیزی تو در من پنهان شده بودی و نفست و صدای قلبت بود که با من عجین شده بود و من اولین یادگاری وبلاگت را نوشتم....

یادش بخیر هنوز آن شب را خوب به خاطر دارم و از یادآوریش لذت میبرم ... آن شب برایم متفاوترین احیای عمرم بود...

و اما امسال....(جحپککج-ئمهونمئو ) خدارا هزاران بار شکر میکنم که تو صحیح و سالم در آغوشمی و گرمای وجودت چه خاطر آسوده ای ست برایم....

شیطون مامان اون کلمه ای که تو پرانتز گذاشتم و می بینی... تا دیدی لپ تاپ دست منه پریدی روشو چندتا دکمه هاش و سریع فشار دادی منم پاکشون نکردم

امیدوارم شبهای احیای بسیاری برایت بنویسم....

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

حدیث
4 شهریور 91 0:33
آخی منم یاده اون شب احیا افتادم چه گرم بود هه هههه خدا رو شکر که الان سالم و سلامت هستین
الناز(مامان بنیا
6 شهریور 91 13:30
عزیزم خیلی زییا نوشتی بهی چون خیلی
مریم مامان پندار
10 شهریور 91 16:15
وا یخاله قربون تایپ کردنت برم پندار به روزه سر بزن
ازاده مامانه هانا
23 شهریور 91 2:41
بهییییییی دلم برات تنگ شده کحایی بیا اپ کن اونم با عکس لفا درس و مقش داری؟
مریم مامان پندار
23 شهریور 91 16:15
قلمت قشنگ بود بهی کجایی نیستی پندار به روزه با عکسای جدید
موژان
6 مهر 91 18:37
ای جااانم! ماشاءا... این نی‌نی چه‌قدر نازه، مثل مامانش! موهاشووو... :x

خییلی دوست دارم یه روز ببینمش! از طرف من ببوسیدش! :-*


ممنون موژان عزیزم منم میبوسمت